عليعلي، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

موسیقیدان کوچک

بله و نه

سلام عسل مامانی مامانی چند  وقتی میشه که یاد گرفتی میگی بله یه وقتای تا صدات میکنم زود به من میگی بله  و نه رو هم یاد گرفتی اگه چیزی باب میلت نباشه میگی نه نه  ومامانی هم حسابی کیف میکنه عشقم .راستيييييييييي داشت يادم ميرفت چي شده رو هم ياد گرفتي زندگيم دوستتتتتتتتتتتت دارم باهوش مامان ...
6 آذر 1390

متوجه ميشي

علي جون علي خوشگله سلام ماماني ديگه داري مفهوم صحبت هاي مارو ميفهمي بهت ميگم علب جون دستمال كاغذي بده مامان ميري برام مياري تا خوابت ميگيره ميگم برو بالشت رو بيار ميري مياريش تا ميگم برو در رو ببند ميبندي ميگم كنترل بده ميدي وقتي ميخوايي من برات كاري انجام بدم دستم بنده ميگم برو   پيش باباي زودي ميري و به بابايي ميگي و تا گوشي مامان زنگ ميخوره ميياري واسه مامان و ميگي باباييه.تا ميگم بريم حمام زود ميري جلم در حمام و منو صدا ميزني تا ميگم بريم تاب بازي ميدوي ميري جلو تابت تاتا ميگي .ميگم موتورت رو بيا زودي روشنش ميكني مياريش و اينكه امروز بهت گفتم اسلحه ات رو بيار اوردي و گرفتيش رو به مامان و گفتي كيو كيو خيلي جالب بودو خودت طرز فشار ...
3 آذر 1390

مامان اين چيه

مامانی سلام دیروز که از خواب بلند شدی طبق معمول که میپرسی میگی این چیه ولی متفاوت پرسیدی گفتی مامان این چیه و منو شگفت زده کردی وبرام جالب بود عزیزکم خیلی خوشحالم علی جون تو با مامانی حرف میزنی خیلی لذت بخشه در ضمن طرز مامان گفتنت عوض شده به من میگی مامانی مامانی چند بار پشت سر هم  صدام میکنی منم قند که تو دلم اب میشه نسبت به سنت 1000ماشالله خوب حرف ميزني بزنم به تخته همه بگيد ماشالله در ضمن   ...
3 آذر 1390

پسرم بزرگ داري ميشي

ماماني چه لذتي داره ديدن تو چه لذتي داره تماشاي راه رفتنت خنديدنت قد كشيدنت شيطنت هات ذره ذره بزرگ شدنت تو  اغوش مامان  خيلي قشنگه واين حس رو فقط يه مادر ميتونه درك كنه كه چه لذتي داره بزرگ شدن نيمي از خودش در برابر چشمهاش واميدوارم كه خدا جونم همه بچه هارو براي مادراشون حفظ كنه و تو  زيباترين فرشته رو براي من و بابايي. ماماني خيلي قشنگ دلتنگي تو براي مامان كه با بوسه هات رو گونه مامان يا پشت سر هم مامان مامان  گفتن تو براي جلب توجه مامان چون از زماني كه شدي مهمون دل مامان مامان بيتاب اين لحظه ها بود و حا لا كه شدي صاحب دل مامان مامان جونش رو فدات ميكنه و غرق شادي ميشه با اين كاراي تو و خدارو شاكرم 1000 بار كه تو در كنا...
2 آذر 1390

حس مالكيت علي جون

ماه من  چند وقتيه كه حس مالكيت پيدا كر دي و هر چيزي رو كه ميدوني براي خودته با دوست داري داشته باشيش ميگي اينانه منه منه و زودي از ما ميگيري يا چيزي احتياج داشته باشي مياي پيش من يا بابايي وانگشت ما رو ميكشي ميبري سمت اون چيزي كه ميخواهي ميگي اينانا بده خيلي براي من و باباي جالب و جذابه عزيزم  و خدا نكنه رو يه چيزي كيليد بشي اينقدر ميگي اينانا منه تا به دستت برسه پسرم اميدوارم كه بزرگ هم شدي تو تمام مراحل زندگيت همين عزم راسخ و پا فشاري رو كارها و تصمبمات بزرگ زندگيت رو داشته باشي تا موفق باشي يكي يه دونه من گل تو خونه من ...
2 آذر 1390

غيبت مامان و....

سلام عزیز ترینم شرمنده مامانی یه چند وقتی میشه که به خاطر یه سری کار و مراسم عروسی دایی جون نتونستم بیام و شیرین کاری های تو گل پسر رو بنویسم و تو تو این مدت کارای زیادی یاد گرفتی عشقم اول جونم برات بگه کلمه های جدیدی که یاد گرفتی رو میگم.دفش=کفش مامانی عاشق کفشاتی میبینیشون عشق میکنی در ضمن تا کفش خودت روگی میبینی میگی دفش علی یا کفش بابا رو میبینی میگی کفش بابایی خلاصه این که عاشق کفشی بیشتر از هر چیزی براش ذوق میکنی. دومين كلمه بگير هرچيزي كه ميخواي به مامان بدي ميگي مامان بگير مامان هم كه ضعففففف ميكنه تو باهاش حرف ميزني و داري ارتباط برقرار ميكني سومين كلمه هم بده هر چيزي كه احتياج داري ميگي مامان بده ماماني فدات شيرين من ...
2 آذر 1390